از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]
 
امروز: چهارشنبه 04 تیر 18

کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در

حال عبور او را دید .او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب

خودت باش .کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط

یکی از بنده های خدا هستم. کودک گفت: می دانستم با او نسبت دارید


 نوشته شده توسط اقل خلق رب العالمین در دوشنبه 86/9/19 و ساعت 1:1 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

yeahledard
اقل خلق رب العالمین
اقل خلق رب العالمین علما و عملا

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 1
مجموع بازدیدها: 17753
جستجو در صفحه

خبر نامه