سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
نسبت دادن گناه [به دوست]، پیک جدایی است . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: چهارشنبه 103 اردیبهشت 19

و  مردانی که زنانگی می کنند
 نوشته شده توسط اقل خلق رب العالمین در پنج شنبه 87/2/5 و ساعت 7:59 عصر | نظرات دیگران()

با این همه پروند هایی که امروزه در دادگاهها هست3.gif.
با این همه تجربه هایی که در داستان های مختلف و قصه های مختلف نقل شده و همه شنیدید؟17.gif3.gif.
عکس : خودکشی دختر جوان از پل حافظ عکس : خودکشی دختر جوان از پل حافظ

{{{{{تلاش پزشکان برای نجات جان دختر جوانی که ساعتی قبل، خود را از بالای پل حافظ به پایین پرتاب کرد، آغاز شده است.

به گزارش خبرنگار «حوادث» ایسنا، ساعت 9 و 5 دقیقه روز شنبه  دختر 24 ساله‌ای به نام «آرزو»، خود را از بالای پل حافظ به وسط خیابان در چهارراه کالج پرتاب کرد.

بر اساس این گزارش دختر جوان که به شدت از ناحیه کمر، کتف و پا آسیب دیده بود با حضور عوامل اورژانس ساعت 9:40 در حالی به یکی از بیمارستان‌های تهران انتقال یافت که متأسفانه ازدحام جمعیت موجب تأخیر در اقدامات امدادرسانی شد.

در حالی که در جیب این دختر، نامه‌ای حاوی یادداشت و شعر کشف شد، این که علت اصلی سقوط دختر جوان، مسایل عاطفی یا موضوع دیگری در میان بوده، تحت بررسی است}}}}

با این همه ضرر هایی که برای دوستی های غیر مجاز
 
(شرعی)اینتر نتی و غیره....گفته شده و دیده شده.و بیشتراین ضررها هم همه می دانند که دامنگیر دختر ها
 
می شود(خانم ها).
چرا باز هم دختر هادرس عبرت نمی گیرند؟؟
چرا باز هم سادگی22.gif22.gif
آیا...................................................7.gif14.gif.
16.gifمن قضاوت نمی کنم و از دوستان می خوام این موضوع
 
را به چالش بکشن.مخصوصا دختر هاااااااااا16.gif

 نوشته شده توسط اقل خلق رب العالمین در چهارشنبه 86/10/5 و ساعت 10:2 عصر | نظرات دیگران()

اطاعت امر مادر

در شمال اکثر مردم دستی به کشاورزی دارن.ما هم مثل بقیه چند هکتاری زمین داریم.

چون خدا بیمرز پدرمون زمینها را به دهقان میداد با مادر و داداش بزرگترم صحبت کردیم و مقرر شد بین ما و بابا که همون زمین را به ما به دهقانی بدن((برنامه تابستانی مفید و در امد زا برای بچه ها با نظارت 24 ساعته پدر و مادر)))خلاصه زمین  را به دهقانی گرفتیم و شالی ((همون برنجی که شما می خورید قبل از آسیاب رفتنه))کاشتیم و کاشت شروع شده بود و در مرحله داشت بودیم.که اصطلاحا با ان وجین میگن . در حال انجام دادن بودیم در روز چند ساعت با  آقا داداش و مادر عزیز تر از جانم بزرگتر مشغول بودیم به کار چند روزی گذشت و داداش ما به علت داشتن مسابقه مرخصی می گرفت و با یه چشمک اصطلاحا از زیر کار در می رفت و دل ما را می سوزوند و می خندید و من و مادر را سر زمین تنها می ذاشت .

روزی من و مادر مشغول بودیم که من هم خسته شده بودم و بهانه گرفتم برای مادرم که تا صادق نیاد من کار نمی کنم همش ما داریم کار می کنیم و اون استراحت.

خلاصه یه روز از زیر کار فرار کردم و اومدم زیر سایه و استراحت کردم و مادر هم زیر آفتاب داغ مشغول کار کردن بود من هم لباسم را در آوردم و با بالا تنه ای لخت زیر سایه درخت انجیری خوابیدم و یه جورایی ناراحت بودم و غیرتم اذیتم می کرد مادرت داره کار می کنه و تو خوابیدی ولی به دو علت تنبلی و طعنه های داداش نمی رفتم و خوابیدم .

بعد از چند لحظه احساس کردم که روی سینه ما سرد شده و در خواب و بیداری با چشمان بسته پیش خوئدم می گفتم دست مادرمه چند لحظه ای خوشم میامد و یهو یادم اومد بابادست مادر اینقدر لطیف نیست و اینقدر سرد یواش یواش چشم هام را باز کردمدیدم یه مار سیاه روی سینه ام نشسته و رو به مادرم داره نگاه می کنه و هواسش به من نیست که بیدار شدم یه یا علی گفتم زدم زیر ماره و با همون تن لخت رفتم تا غروب پیش مادرم کار کردم. گریه می کردم از زور کار و از ترس که مادرم یواش در گوشم گفت که مار روی سینه ات خوابیده بود ؟با تعجب گفتم آرهگفت هر کی مادرش را اذیت کنه روی سینه اش مارمیاد چه تو این دنیا و چه تو اون دنیا ((که بعدا در عقاب اعمال دیدم  و راست می گفت))و همون شد که من دیگه امر مادرم را به تعویق بیاندازم.

به همه دوستان میگم قدر این فرشته ها را بدونید.اینها تکه ای از خدا هستن که امانت دست شما ست

از دستش میدید هااااااااااااااااااااااا؟؟؟دیگه بهتون نمی دن هااااااااااااااااااااااااا

جون من.نه جون خودتون بیاییید قدر مادر و پدرتون را بدونید

و هر کی  از این داستان خوشش اومده برای امام زمان 5 تا صلوات بفرسته و ثوابش را هدیه کنه به روح بابام


 نوشته شده توسط اقل خلق رب العالمین در چهارشنبه 86/9/7 و ساعت 8:19 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

yeahledard
اقل خلق رب العالمین
اقل خلق رب العالمین علما و عملا

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 17606
جستجو در صفحه

خبر نامه